Quantcast
Channel: مجموعه اشعار مریم حیدر زاده
Viewing all articles
Browse latest Browse all 28

مقدمه کتاب (( دیگه میذارمت کنار ))

$
0
0
چه کنم , دوستش دارم شوخی که نیست حرف یک عمر در به دری است . صحبت کلی آوارگی است شکایتی

نیست حرف شکایت که در عشق بیاید باید فاتحه ی این حکایت را خواند . شما هم بدانید بد نیست ، تازه بعد

یه عمری عاشقی ، همین امشب پاییزی از من پرسید : مگر تو دوستم داری ؟ و من یقین دارم ، دیوانه تر از

مجنون ، خیره به پرسش عجیبش ، هفت آسمان حیرت را سیر کردم و برگشتم ، راستی ! گفتم برگشتم ، او

هم برگشت ،

اما نه پیش من . او مال همه است و من آرزو می کنم هیچکس مال او نباشد ، اما مگر می شود . او حرفی

نزد ننوشت ، سکوت کرد ، اما جوری که به بی قانونی غرور شکسته یک عمر عاشقی ام برنخورد فهماند که

قصد دارد مرا کنار بگذارد ، اسم این کتاب را اسیر پرانتزی کردم که نشان بدهد حرف اوست ، همیشه حرف ،

حرف اوست . نه فقط حالا . راستی آخرین باری که با التماس دفترم را نوشت ، جمله ای نوشت که آرزو می

کنم به آستان نیلوفری چشمان روشنش برنخورد ، اما جمله اش درست مثل حرف آدم بزرگ هایی بود که به

بهانه ی مصلحتی بزرگ شدن فرزند کوچکشان برایش عروسک نمی خرند و او تنها نوشت که لیاقت تو از من و

امثال من بیشتر است . می دانست من هم بچه ام ، هم عروسک می خواهم ، هم هیچکس اندازه ی من

دیوانه اش نیست و هم صحبت این حرف ها نیست کافی است دو خط آخر را برای خودش می نویسم ، زیبا

خوشحالم که مرا دور نمی اندازی و تنها می گذاریم کنار . می دانی همیشه رسم است چیزهایی را کنار

بگذارند که حدس بزنند یک روز یا یک وقت دور دیگر دوباره لازمشان شود ، پس نگهش می دارند ، اما چیزی را

که دور بیندازند ، هم دور است ، هم رفته است و هم دوباره لازم شدنی در کار نیست . من راضیم به همه چیز،

هرچیز که جوری به تو مربوط می شود ، می دانم جمله ای که نام کتاب است حرف دل

توست . باز گلی به جمال گلت که حرف دلت را با شهامت اگر نمی زنی لااقل به دیوانه ای مثل من می

فهمانی و من این گونه آن را در گیومه ای از تو نقل می کنم :


(( درست مث تقویمی که عوض میشه سر بهار

میندازمت یه گوشه و دیگه میذارمت کنار ))


Viewing all articles
Browse latest Browse all 28

Trending Articles